جمعه 29 آذر ماه ... قله پرسون

صعود به قله پرسون در لواسان...

ضمن تبریک به دوستانمان که صعود کننده در شرایط برفی و زمستانی بودند، آرزوی سلامتی برای همه دارم.

پایدار باشید...

















پ.ن: با تشکر فراوان از خانم ناظم عزیزم بابت ارسال تصاویر بسیار زیبا
به خاطر کسالتی که داشتم، این پست با تاخیر در وبلاگ قرار داده شد. از دوستان عذرخواهی می کنم.

پرسون در شرایط مه و بارش برف

جمعه 24 آذر ماه  1391

امروز نیز یکی از روزهای خوب کوهنوردی مان همراه با دوستان در منطقه لواسانات ، روستای افچه و با هدف صعود قله پرسون در این منطقه صورت گرفت ، برخی از الفاظ قادر به بیان شرایطی که در ذهن دارید و دوست دارید آنرا توصیف کنید نیستند ،و این که دوست دارم بیانی از یک روز خوب در کوهستان داشته باشم ، کلمات گویای تمام آن چیزی نمی توانند باشند که احساس می شوند ، با این مقدمه گزارش برنامه صعود به قله پرسون در شرایط مه و بارش برف را تقدیم حضورتان می نمایند .

همنوردان در این برنامه : محمدحسین ماندگار ، طلیعه ارباب ، حبیب حاتمی ، بهرام  پورعلی بابا ، هاشم جان ، دوست همراه شون اقای امیری ، سهیل آ و من

برنامه حرکت صبحگاهی با نیم ساعت تاخیر آغاز می شود ، حجم برف در منطقه دلیل این تصمیم بوده است تا با تاخیر و شرایط دید بهتر بتوانیم وارد منطقه شویم ، ساعت 6 صبح ار نارمک با حضور آقای حاتمی و من با یک خودرو ون آغاز شد و پس از سوار شدن بهرام ، دکتر ماندگار و همسرشون ، و در نهایت سهیلا ، بسمت اتوبان بابایی و خیابان استخر و در ابتدای لشگرگ با اضافه شدن هاشم و دوست شون آقای امیری ، جاده لشگرک را سرازیر شدیم .

دکتر ماندگار با یک جعبه شیرینی وارد خودرو شد ، بحث ها پیرامون مناسب شیرینی بالا گرفت ، بحث های صبحگاهی همراه با گپ و گفت دوستانه که از روحیات بالای کوهنوردی سرچشمه می گیرد ، جمع های کوهنوردی پس از اجرای چند برنامه همانند رابطه خانوادگی می شود . صحبت هایی از برنامه های هفته قبل صورت گرفت که در صعود به قله ورجین در منطقه فشم صورت گرفته بود و اینکه آقای محمودی بدلیل همراهی تیم نجات در پیدا کردن گروه گم شده در ارا کوه نتوانسته بود صبح همراه ما شود . و صدایش از پشت تلفن شرایط مناسب صعود را نشان نمی داد ، هر چند در پایان برنامه مطلع شدیم که طاقت نیاورده و تا دشت هویج پشت سر گروه آمده است ولی متاسفانه در آن موقع ما نزدیک قله بودیم ...

دوربین عکاسی در کوله مانده بود من نتوانستم از جعبه کامل شیرینی عکس بگیریم ولی از آخرین شیرینی ها در روستای افجه عکس گرفتم ، در صبح سرد و صبحانه نخورده  وقتی با یک جعبه شیرینی خوشمزه مواجه می شوید باید تشکر ویژه داشته باشیم  ، پس خیلی خرده نگیرید ، بهانه ایی برای استمرار دوستی ها و شادی در برنامه می تواند هر چیزی باشد . و اینکه در فکر دوستان باشی و این حرکت بسیار پسندیده ایی است که در قاب خاطرات ماندگار می شود .



و این شیرینی که در مجاورت مسیر حرکت در راستای قله سر فراز ریزان دیده شد

و آماده حرکت می شویم ، شرایط جاده بارندگی باران و شرایط منطقه ابری و گاهی مه بود ،



آقا سید راننده خودر ون دیگه شده یک پای ثابت برنامه ، هر وقت برنامه ایی باشد و تعداد محدود با هماهنگی آقای حاتمی و ایشون ، برنامه استارت می خورد و چقدر دوست داشت با گروه عکس یادگاری داشته باشد ولی خوب من تصویر ایشون را با دکتر ماندگار گرفتم تا بماند برایش یادگار


تقریبا ساعت 9 صبح حرکت مان از روستای افجه در امتداد شمال ، بادیدی از قله ریزان در پیش رویمان آغاز می شود


ساعت حدود 8:40 دقیقه است و ما تازه به قهوه خانه میان راهی رسیدیم که در بین باعات افجه قرار دارد ،
تیم 8 نفره از چپ : آقای امیری ، دکتر ماندگار ، خانم ارباب ، سهیل آ ، آقای حاتمی ، هاشم جان ، بهرام و من


گروه های زیادی امروز در این مسیر هستند ، که ما نیز در مسیرمان به تعدادی از آنها برخورد کردیم


و بر می گردیم و با خنده ایی دوباره حرکت مان ادامه می یابد



قله ساکا و خط الراس آتشکوه در سمت چپ (غرب ) شرایط آشفته ایی از لحاظ آب و هوایی دارند


و قدم های آخر قبل از دشت هویج ، هاشم جان پشت دوربین قرار می گیرید و به تلافی دهان برای بلعیدن اکسیژن باز برنامه کماچال  مرا وادار می کند که دهانم را باز کنم و نمی گذارد دهانم بسته بماند و فقط در افکارم برایش درود بفرستم ...


عکس برنامه قبلی ( کما چال ) با زیر نویس  اکسیژن خالص در ارتفاعات ، دهان برای بلعیدن باز .......

خیلی مخلصیم هاشم جان


ساعت یک ربع به 10 به دشت هویج رسیدیم


به عینک ها توجه کردین ، مشترکات از خیلی چیزها شروع می شود از جمله عینک ( شوخی با دکتر ماندگار ) ، آقا خدایش این دکتر ماندگار آدم خوش سفری است ، از همه جهات ، واقعاً ستودنی است ، حالا چرا ستودنی ، الان عرض می کنم ، هر وقت این اقای ستوده می ره پشت دوربین تا عکس تکی ( ببخشید دسته جمعی ) بگیره دکتر بلافاصله میاد و دوربین رو می گیره می گه شما هم تو عکس باشین حالا شما بفرماید ستودنی هست یا نه ....


به دوتا عکس زیر دقت کنید ، در عکس اول دکتر هست و بقیه دوستان و در عکس دوم جای من و دکتر عوض شده ، عکس اول توسط من و عکس دوم توسط دکتر گرفته شده است ، البته دکتر ماندگار با دوربین به صورت حرفه ایی عکس برداری می کند ولی ما که به عکس های دکتر دسترسی نداریم به همین ها اکتفا می کنیم

صبحانه در هوای سرد دشت هویج صرف شده و آماده حرکت می شویم و چقدر دیر ساعت 10:40 البته برنامه ریزی در کوهنوردی اهمیت بسیار زیادی دارد ، اکیپ حاضر با هدف لذت بردن از صعود و بودن در طبیعت و شرایط زمستان وارد منطقه شده و لذا در بسیار موارد در قید برنامه ریزی های دقیق عمل ننموده است ... هدف دوستی ها و با هم خندیدن ها و آفرینش شادی و نشاط  در بستر کوهستان می باشد که خدا را شد حاصل شده است .


بین مسیر دشت هویج و قله پرسون

واین حیوان با وفا که لحظات زیادی از وقت ما را گرفت

بالاخره به نزدیکی قله پرسون رسیدیم ، حدود ساعت 13 اگه ساعت دوربین درست باشد و ما بدلیل مه غالیظ ، بارش سنگین برف و باد منطقه صلاح را در این دیدیم که از همین نقطه که با جی پی اس خانم ارباب حدود 3200 متر را نشان می داد ما تصمیم به بازگشت گرفتیم تا به موقع به مبدا برسیم ، در بازگشت هوا دوباره متغییر بود و گاهی آفتاب خودی نشان می داد و ما می توانستیم از دیدن مناطق اطراف ، به خصوص قله ریزان وساکا و دشت هویج لذت ببریم . این عکس هم بعد از خوردن یک لیوان قهوه عالی که توسط دکتر ماندگار سفارشی تا اینجا حمل شده بود گرفته شد ، فکر کنم دکتر جان در برنامه های بعدی هم به این قهوه نیاز پیدا کنیم که خیلی چسبید ...

حس رضایت صعود ،کوهنوردی در شرایط بارش برف


حس توانایی در صعود ، رسید به نقطه ایی که احساس توانمندی کنی ، یک لذت و رضایت درونی است و اینها در اثر تلاش و مبارزه با خویشتن خویش بدست می آید و زمانی که در به اوج می رسی به پایان دنیا نمی اندیشی چون کاری را که باید انجام می دادی ، به انجام رسانده ایی ...


حس سرما ، این احساس را باید در شرایط قرار بگیری تا حس کنی ، با کلمات شاید قابل انتقال نباشد ولی آنانی که در شرایط مشابه بوده اند ، می فهمند وقتی سرما به دستان راه پیدا می کنید ، گرم کردن مجدد انگشتان سرما دیده کار راحتی نخواهد بود .


بازگشت

 


و قله ریزان که در زیر بارش برف زیباتر شده است


آخرین نگاه به دشت هویج و قله ریزان در شمال آن


و ناهار مختصر و دیر هنگام در تنها قهوه خانه بین مسیر ، البته ماکارونی که من به همراه آورده بودم ، و کمی زودتر خودم را به قهوه خانه رسانده تا آنرا داغ کنم ، و تشکر همگی از خانم ستوده بابت ماکارانی ناهار امروز ، هر چند زیاد نبود ولی خوب با تعریف دوستان خورده شد ، به قولی ( از جان خانم ناظم )  در این شرایط هر چیزی خوش مزه می شود . این آقای سمت راست قهوه خانه دار می باشد نام اش را فراموش کردم ولی خیلی با مرام بود ...

همنوردان در این برنامه :
1- طلیعه ( طلا ) ارباب همسر دکتر ماندگار ،
 بابت شیرینی بازم مچکریم ، خوشمزه بود ، البته بودن خانم ارباب در جمع خیال ما را از جهاتی راحت می کنه ، نان شیرمال همیشه همراه داره ، کشمش و انجیر رو روش حساب می کنیم ، شکلات از اون باحالاش اول مسیر ، میانه مسیر رو داریم و البته اطلاعات علمی فراوان که باید پیش بیاد و وارد به صحبت کنیم اونوقت که باید در موردش نوشت ، به روز و آپ تو دیت هم هست که می تونه شیرینی صحبت هاشو زیاد کنه ، البته اگه به این دکتر ما یه نمه گیر کمتر بده بهتر تره ... ( این شوخی با خانم ارباب ... )


2- دکتر محمدحسین ماندگار
  ، گفتنی های فراونی در مورد ایشون به عنوان یک کوهنورد وجود دارد ، مرام و معرفت کوهنوردی ، فرهنگ کمک و همیاری دیگران ، همکاری گروهی و بسیاری از خصایص در او جمع اند که با یک بار همراهی می توان از نزدیک شاهد آن بود . نمی توان با او بود و از او ننویشت در عین بزرگی و بزرگ منشی ، لبخند با افراد و برای دیگران ، و ایجاد شادی و نشاط بدون اینکه کلامی بر زبان آورد منتقل می شود ...
عنوان عکس ایشون را هم گذاشتم : حس عکاسی در شرایط دشوار البته به درخواست ....


3- هاشم جان
حیف عادت نکردم او را بدون رضا محمودی ببینم ولی فرد توانایی که همیشه صلابت اش مثال زدنی است ، در کوهستان وجود چنین افرادی باعث آرامش و نشاط است ، صعودهای فراوان او به قلل مختلف از او  فردی توانمند در کلیه زمینه های زندگی در طبیعت ساخته است ، در چند برنامه ایی که در خدمت ایشان بودم ، بسیار از او آموخته ام آنچه را که در کتاب ها و نوشته جات یافت نمی شود .


4- آقای امیری دوست هاشم جان


5- سهیل آ
نفر ثابت حضور در برنامه ، همراهی تیم در کوهستان ، و وقت شناس


6- بهرام پورعلی بابا
بهرام همنورد جوانی که صداقت او قابل ستایش است ، در برنامه ریزی دقیق عمل می کند و همیشه آن تایم در قرار ها حضور دارد ، وظیفه خود را در مقابل جمع به خوبd انجام می دهد و فردی قابل اعتماد در برنامه های کوهنوردی است .

7- حبیب حاتمی
داستان عزل و نصب او از مدیریت توسط جانشین اش ( سهیل آ ) هم تا پایان سفر حتی در ماشین ادامه داشت ، آخرش جانشین حرفی رو زد که مدیر رو تا نزدیکی های منزلش اش به فکر فرو برده بود ، اون سخن این بود ، کاش به جای جانشین ، من ..... مدیر بودم .
این حرف از در ادامه صحبت های هاشم جان بیان شد ، این قسمت رو دوستان گروه بهتر می دونن


8- ومن


گزارش های قبلی با این گروه :


لینک برنامه کماچال

لینک گزارش ورجین با این گروه

لینک گزارش زمستانی قله ریزان

پ ن :
1-جای آقای رضا محمودی در این برنامه خالی بود ، هر چند ایشان پشت سرما تا دشت هویج آمدندو برگشتند
2-ساعت دوربین من یک ساعت جلو می باشد ، زمان روی تصاویر را یک ساعت به عقب ببینید
3- تشکر از آقای دکتر ماندگار بابت هزینه مالی برنامه