می شود با تو دل به دریا زد
وطنم ای شکوه پابرجا،
در دل التهاب دورانها،
کشور روزهای دشوار،
زخمی سربلند بحرانها،
ایستادی بر جنگ رو در رو،
خنجر از پشت میزند دشمن،
گویی از ما در نهان بر ما،
وطنم پشت حیله را بشکن…
کشور روزهای دشوار،
زخمی سربلند بحرانها،
ایستادی بر جنگ رو در رو،
خنجر از پشت میزند دشمن،
گویی از ما در نهان بر ما،
وطنم پشت حیله را بشکن…
رگت امروز تشنه عشق است
دل رنجیده خون نمی خواهد
دل تو تا ابد برای تپش
دل تو تا ابد برای تپش
غیرعشق و جنون نمی خواهد
شرم بر من اگر حریم تو
شرم بر من اگر حریم تو
پیش چشمان من شکسته شود
وای بر من اگر نبینم چشم
وای بر من اگر نبینم چشم
رو به رویای عشق بسته شود
از تب سرد موجهای خزر
تا خلیجی که فارس بوده و هست
می شود با تو دل به دریا زد
می شود با تو دل به دنیا بست
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 14:36 توسط پرویز ستوده شایق
|
مدیر وبسایت : پرویز ستوده شایق